جدول جو
جدول جو

معنی پوزش گری - جستجوی لغت در جدول جو

پوزش گری
اعتذار، خواهش گری، شفاعت
تصویری از پوزش گری
تصویر پوزش گری
فرهنگ فارسی عمید
پوزش گری
(زِ گَ)
عمل پوزشگر. اعتذار، خواهشگری. شفاعت
لغت نامه دهخدا
پوزش گری
عمل پوزش گر اعتذار، خواهشگری شفاعت
تصویری از پوزش گری
تصویر پوزش گری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوزش گر
تصویر پوزش گر
عذرخواه، خواهش گر، شفیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوست گری
تصویر پوست گری
دباغی، پاک کردن و پیراستن پوست حیوانات، دباغت، پیشۀ دباغ
فرهنگ فارسی عمید
(زِگَ)
شفیع. عذرخواه. خواهشگر:
چو بشنید پرویز پوزشگران
برانگیخت از هر سویی، مهتران
بنزد پدر تا ببخشد گناه
نبرد دم و گوش اسپ سیاه.
فردوسی.
گه گرفتن بت صد هزار کودک و مرد
بدو شدندی فریادخواه و پوزشگر.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پوزش گر
تصویر پوزش گر
عذر خواه، شفیع خواهشگر
فرهنگ لغت هوشیار
آوازخوانی
فرهنگ گویش مازندرانی